ساعت 6 صبح روز پنج شنبه 24 تیر ماه به سمت سمیرم حرکت کردیم و از آنجا به طرف حنا و در ساعت 10 صبح به روستای زیبا و آرام خفر رسیدیم. جایی که هنوز صبحها صدای گنجشککان به گوش می رسید . روستایی با مردمی خونگرم ومهربان که با وجود اینکه روستایشان 2235 متر از سطح در یا ارتفاع دارد دلهایی دریایی دارند . با ماشین لندکروز یکی از اهالی به سمت دره بن رو و باغ غلامرضا حرکت کردیم. ساعت 11:35 دقیقه به باغ رسیدیم. درختانی سرسبز و سرزنده در کنار کندوهای عسل و صدای شفاف آب به جاری شدن ، حس جدایی از شهر را در ما زنده کرد . ارتفاع 2587 متر بود و ما به آرامی شروع به حرکت به سوی بالا کردیم . راه پا کوب بود و پشت قله کیخسرو قرار داشت . شیب ملایمی داشت و از کنار دره نسبتا عمیقی می گذشت . به حرکت ادامه دادیم تا کم کم به جایی رسیدیم که در کنارمان آب جاری بود و گلها بیقرار از طراوت و شادابی به ما نگاه می کردند و ما باز به آرامی می گذشتیم .
ساعت 12:55 دقیقه در ارتفاع 2821 متری به صرف نهار در زیر سقفی از سنگ و در کنار دوستان پرداختیم و کمی هم استراحت کردیم و بعد به حرکت ادامه دادیم . آفتاب چون نگهبانی بالای سرمان بود و سایه هامان در کنارمان در حرکت بود، چونان که شیب تند مسیر گرده ای که می رفتیم از خاطرمان گم شد تا اینکه به محل کمپ رسیدیم . ارتفاع 3518 متر است و کنارمان را سنگهای عظیمی احاطه کرده اند. کمی آنطرف تر هم چشمه آبی جاری است و برف نیز در کنارمان آرمیده است. کمی استراحت می کنیم و با یک گروه 5 نفره جهت شناسایی دهانه غار به سمت بالا حرکت کردیم. سکوت ساده برف در هنگام آب شدن طنینی از یک ترانه داشت . در میان قله های قبله و قاش مستان و هرمها و قزل قله جلوه ای از شکوه را شاهد بودیم و دنبال شگفتی عجیب تری می گشتیم به نام غار یخی . هوا رو به تاریکی بود و غار پیدا نمی شد. بنا بر نظر آقای امیری به محل کمپ بازگشتیم تا تصمیمی برای ادامه برنامه بگیریم . آفتاب کامل غروب کرد و شب سرودش را خواند . خوشبختانه یک گروه دیگر در آنجا بود که یک نفر از آنان ما را راهنمایی کرد تا فردا بتوانیم دهانه غار را پیدا کنیم . شب در زیر چراغانی ستارگان و هوای خنک کوهستان به خواب رفتیم تا صبح ، طلوعی دیگر را ناظر باشیم .
صبح ساعت 7 با یک گروه 8 نفری حرکت کردیم مسیر روی برف و سنگلاخ بود، اینبار خیلی زود دهانه را پیدا کردیم و وارد ورودی غار شدیم جا یی که خالق زیبا رودی از یخ کریستال را در کف غار جاری ساخته بود . با استفاده از عوارض طبیعی کارگاه زدیم و با حمایت طناب از شیب پائین رفتیم 25 متر که پائین رفتیم به ستونها و قندیلها ی یخی رسیدیم . سرمای درون غار در وسط تابستان لذت عجیبی به ما می داد .ادامه مسیر غار بدون کرامپون اشتباه بود و ما پس از شناسایی مسیر به سمت بالا آمدیم تا دیگر بار با تجهیزات کامل بازگردیم . از غار بیرون آمدیم و به سمت کمپ حرکت کردیم . و از آنجا از سمت چپ و از مسیری زیباتری بازگشتیم. ساعت 14 در محل نهار روز قبل نهار خوردیم وپس از استراحت و نماز به سمت باغ غلامرضا حرکت کردیم و ساعت 7 به آنجا رسیدیم و تا آمدن ماشین جلسه پیشنهادات و انتقادات برگزار کردیم و بعد از رسیدن ماشین سوار شدیم و با کوله باری از خاطره و صمیمیت به شهرمان بازگشتیم.
- ۹۳/۱۰/۲۲