غار نول

  • ۰
  • ۰

غار دنا


ساعت 6 صبح روز پنج شنبه 24 تیر ماه به سمت سمیرم حرکت کردیم و از آنجا به طرف حنا و در ساعت 10 صبح به روستای زیبا و آرام خفر رسیدیم. جایی که هنوز صبحها صدای گنجشککان به گوش می رسید . روستایی با مردمی خونگرم ومهربان که با وجود اینکه روستایشان 2235 متر از سطح در یا ارتفاع دارد دلهایی دریایی دارند . با ماشین لندکروز یکی از اهالی به سمت دره بن رو و باغ غلامرضا حرکت کردیم. ساعت 11:35 دقیقه به باغ رسیدیم. درختانی سرسبز و سرزنده در کنار کندوهای عسل و صدای شفاف آب به جاری شدن ، حس جدایی از شهر را در ما زنده کرد . ارتفاع 2587 متر بود و ما به آرامی شروع به حرکت به سوی بالا کردیم . راه پا کوب بود و پشت قله کیخسرو قرار داشت . شیب ملایمی داشت و از کنار دره نسبتا عمیقی می گذشت . به حرکت ادامه دادیم تا کم کم به جایی رسیدیم که در کنارمان آب جاری بود و گلها بیقرار از طراوت و شادابی به ما نگاه می کردند و ما باز به آرامی می گذشتیم . 
ساعت 12:55 دقیقه در ارتفاع 2821 متری به صرف نهار در زیر سقفی از سنگ و در کنار دوستان پرداختیم و کمی هم استراحت کردیم و بعد به حرکت ادامه دادیم . آفتاب چون نگهبانی بالای سرمان بود و سایه هامان در کنارمان در حرکت بود، چونان که شیب تند مسیر گرده ای که می رفتیم از خاطرمان گم شد تا اینکه به محل کمپ رسیدیم . ارتفاع 3518 متر است و کنارمان را سنگهای عظیمی احاطه کرده اند. کمی آنطرف تر هم چشمه آبی جاری است و برف نیز در کنارمان آرمیده است. کمی استراحت می کنیم و با یک گروه 5 نفره جهت شناسایی دهانه غار به سمت بالا حرکت کردیم. سکوت ساده برف در هنگام آب شدن طنینی از یک ترانه داشت . در میان قله های قبله و قاش مستان و هرمها و قزل قله جلوه ای از شکوه را شاهد بودیم و دنبال شگفتی عجیب تری می گشتیم به نام غار یخی . هوا رو به تاریکی بود و غار پیدا نمی شد. بنا بر نظر آقای امیری به محل کمپ بازگشتیم تا تصمیمی برای ادامه برنامه بگیریم . آفتاب کامل غروب کرد و شب سرودش را خواند . خوشبختانه یک گروه دیگر در آنجا بود که یک نفر از آنان ما را راهنمایی کرد تا فردا بتوانیم دهانه غار را پیدا کنیم . شب در زیر چراغانی ستارگان و هوای خنک کوهستان به خواب رفتیم تا صبح ، طلوعی دیگر را ناظر باشیم .
صبح ساعت 7 با یک گروه 8 نفری حرکت کردیم مسیر روی برف و سنگلاخ بود، اینبار خیلی زود دهانه را پیدا کردیم و وارد ورودی غار شدیم جا یی که خالق زیبا رودی از یخ کریستال را در کف غار جاری ساخته بود . با استفاده از عوارض طبیعی کارگاه زدیم و با حمایت طناب از شیب پائین رفتیم 25 متر که پائین رفتیم به ستونها و قندیلها ی یخی رسیدیم . سرمای درون غار در وسط تابستان لذت عجیبی به ما می داد .ادامه مسیر غار بدون کرامپون اشتباه بود و ما پس از شناسایی مسیر به سمت بالا آمدیم تا دیگر بار با تجهیزات کامل بازگردیم . از غار بیرون آمدیم و به سمت کمپ حرکت کردیم . و از آنجا از سمت چپ و از مسیری زیباتری بازگشتیم. ساعت 14 در محل نهار روز قبل نهار خوردیم وپس از استراحت و نماز به سمت باغ غلامرضا حرکت کردیم و ساعت 7 به آنجا رسیدیم و تا آمدن ماشین جلسه پیشنهادات و انتقادات برگزار کردیم و بعد از رسیدن ماشین سوار شدیم و با کوله باری از خاطره و صمیمیت به شهرمان بازگشتیم.


  • ۹۳/۱۰/۲۲
  • سید محسن حسینی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی